- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
سرخوش از جامِ میِ لَم یزلی میگویم سر اگر خواست غمی نیست بَلی میگویم پـدرم گـفـتـه از آغــاز بـگـو یـا حـیــدر از همان روز به فرمـانِ پدر میگویم مست از نامِ عـلی سیـنه سِپـر میگویم عزّتِ هر دو جهان عزّتِ در نامِ علیست یا علی اسم به این جذبه و زیبایی نیست قدرتش قدرتِ جسمانی و دنیایی نیست من در این شعر که با یادِ علی میخوانم یا علی، اسمِ تو سرمستِ شرابم کرده است سرخوش از جامِ میِ و بادۀ نابم کرده است میروم بـاز ولی مـسـتـم و بر میگـردم یا علی… آمدی و بنده نـوازی کردی با دلِ خـسـتـۀ مـاتـم زده بـازی کردی حضرتِ عشق عجب حال و هوایی داری یا عـلی روحِ مسلـمانی سلـمان هستی پـدرِ خاکی و هـمـسایۀ بـــاران هستی تو قـسیمی همه با حُـبِّ تو میـزان دارند یاعلی دردِ مرا جز غمِ تو مرهم نیست بندۀ عـشقِ توأم بنـدۀ حیـدر کـم نیست مـا جــوانـانِ غــدیـریـــم خــدا مـیدانـد شبِ تنهایی ماه است علی جان برگرد بر لبِ آیِــنه آه است علی جان برگرد شک ندارم که همین درد مرا خواهد کشت
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
زبان به مدح تو وا کردهاند جن و پری چه خوانمت؟که تو فوق تصور بشری خدا به دست خودش آفریده است تو را به این بهانه که حتی دل از خودش ببری! خوشا به حال زبانم! که در همه عمرش به غیر مـدحِ تو گـفـتن نداشـته هـنری روایت است: که پیـغـمبران زمان بلا نـداشتـنـد به غـیـر از تو یـاور دگـری خدا تو را به بشر هدیه کرد وقتی دید نـداده است به دنـیـا هـنوز تـاجِ سری فقط تو نفس رسولی،عجیب نیست اگر نداشت در شب معراج جز تو همسفری قـسم به آتش عـشقـت، که آتـش دوزخ به نـوکـران تو هرگـز نمیکـند اثـری زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است شـدنـد عـالـم و آدم اسـیـر چـشـمـانـت هـزار بـار شـود جـان مـا به قـربـانت به روز حشر که هرکس به خویش مشغول است خـدا کـنـد بـرسـد دست مـا به دامـانت سرِ نـماز هـمین که قـنوت میگـیـری مـلائکـه هـمـگی میشـونـد حـیـرانت تویی همان که اگر پـردهها کنار روند زیـاد و کـم نـشـود ذرّهای از ایـمـانت مرا ببر به نجف بین عاشـقـان خودت بـگـیـر جان مـرا رو به روی ایـوانت به ذکر فـاطمه مشـغـولی و زبانت هم به وجـد آمـده بـا ذکـر فـاطـمـه جـانت خوشا به حال یتـیـمان که میتوانستـند هـمـیـشه سـر بـگـذارند روی دامـانت زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است تویی که در هـمۀ خـلـق بیهـمـانـندی همین شده ست که شایع شده خداوندی! شــنــیــدهام پــدرِ امــتِ پــیــامـــبـری چه میشود که قبولم کنی به فـرزندی صدای هـلـهـلـۀ آسـمـانـیـان برخـاست همین که تو در چـوبیّ قـلعه را کندی تو بت پرست نبـودی شبـیه بعـضیها نداشت روح تو با جهـل هیچ پیـوندی که بود مالک اشتر؟ همان که در میدان به غیر نـام تو بر سر نبست سربـندی زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
عـرش برین شاهدِ شأن رفیع علیست ارض و سما گوشۀ مُلک وسیع علیست یاد گـرفـتم من از محـضر ابن الجـواد عبد و مطیع خداست، هرکه مطیع علیست چشم بصیر علی، چشم بصیر خداست گوش سمیع خدا، گوش سمیع علیست هـیچ زمـانی زره بر کـمر خود نبست راوی این ماجرا، تیغ سریع علیست رهبر هر مکتبی عزّت آن مکتب است سینه سپر کن بگو، عزّت شیعه علیست منکر او تا ابد مُلحـد و سردرگم است حضرت ختمی مآب، دست علی را گرفت ولـولـهای در میانِ هـمـگـان پا گرفت بـعـد بـه امـر خـدا، پـیـش نـگـاه هـمه دست علی را خودش یک تنه بالا گرفت با همۀ قوّتش، خطبهای از عشق خواند از نفس و خطبهاش مکتب حق پا گرفت گفت علی بعد من، رهبر این امت است در دل هر شیعهای حُب علی جا گرفت امر مهمی است که، ختم رسل یک به یک از همۀ جمعیت، بیعت و امضا گرفت باید از این ماجرا گفت به هر بیخـبر ریخت به هم نهضتش جهل فراگیر را کرد عـیان صولـتش کـفر اساطـیر را غیر علی هیچ کس حضرت فاروق نیست خطبه به خطبه شکست پایۀ تزویر را تـیـر ندانست او مست خـدا بود و بس بُرد ز هوش و حواس، معرفتش تیر را وای از آن لحظه که در وسط کارزار سـر بـدهـد مرتـضی نعرۀ تکـبـیـر را غرق به خون در اُحد، پای نبی ایستاد در کف خود می فشرد، قبضۀ شمشیر را فـوق ایـادیِ خـلـق هست یَـدُالله اوست باده به کف حیدر است، حق علی و هو علی عِرض و شرف حیدر است، حق علی و هو علی فاتح خیبر علیست، جلوۀ داور علیست شاه نجف حیدر است، حق علی و هو علی چون دم پیکار شد، خیبر و بدر و اُحد اول صف حیدر است، حق علی و هو علی این سر میدان علیست، آخر میدان علیست چهار طرف حیدر است، حق علی و هو علی سورۀ توحید حق، خالق خورشید حق دُرّ صدف حیدر است، حق علی و هو علی کیست پس از مصطفی لایق این منزلت راه نـجـات بشر، سلـسلـۀ موی اوست حلقۀ وصل دعا، حلقۀ گـیسوی اوست پور ابیطالب است، سجده بر او واجب است قبلۀ اهل یقین، در دو جهان روی اوست مُرده به پا میشود، شمس عقب میرود کل جهان واله از یک خم ابروی اوست مدح علی را بس است، این که میان زنان حضرت خیرالنساء، همدم و بانوی اوست جوشن حیدر فقط، نفس بتول است و بس ذکر لب فاطمه، قـدرت بازوی اوست او که خـودش پـایـۀ اصلی اسـلام بود یثرب احمد چه شد این همه خاموش شد؟! بـیت ولی خـدا از چه سیـه پـوش شد؟ جهل سقیـفه گرفت جای اولوالامر را بیعت روز غـدیـر، زود فـراموش شد یک نفر این جا فقـط پای علی سوخته همدم این عاشقی، نقشِ به بازوش شد آه از ایـن فـاجـعـه، زیـر در خـانهاش در وسط شعـلهها فـاطمه بیـهـوش شد سوخت و پیروز شد، در دل تاریخ ها تـا به ابـد عـزّت فـاطـمه منـقـوش شد صبر کـنـید اهل دل، میرسد آقـایـمان
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه تویی آن نقطهای که رفته زیر باء بسم الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه به اذن الله یاری از تو میجوییم و میگوییم: ایاک نعـبد نـقـطه، ایاک نستـعـین نقـطه اگرچه خطبۀ بینقطه یا که بیالف داری پُر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول، تویی آخر که در محشر سوالی را جوابی نیست جز نام: امیرالمؤمنین ....
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
ای كه جز خانۀ تو خلوت ما نیست كه نیست هرچه گشتیم دراین میكده جا نیست كه نیست من كه جـز نام تو نامی نـشنـیدم بیشـك جز صدای تو در این دهر صدا نیست كه نیست كاسهای اشك و دو جرعه نفسی با یادت شهر ما را به جزاین آب و هوا نیست كه نیست صبح در شهر تو یك مشت گدا آمد و شب هرچه گشتیم ندیدیم، گدا نیست كه نیست بسكه اخبار غدیرت همه جا پیچیده است خبری جز خبرت هیچ كجا نیست كه نیست بر جهـاز شتـران حرف پیـمـبر این بود دست بالاتراز این دست خدا نیست كه نیست آنـكه محـمـود صدا كـرده صدا بـاید زد و فـقـط بـوسـه به دسـتـان خـدا بـاید زد باید این خـطبه میان همگـان پخش شود سینه سینه ضربان در ضربان پخش شود باید این چشمه كه امروز به راه افتاده ست مثل رودی كه بود در جریان پخش شود چون نـسیـمی كه شده پیـك بهـاران خـدا این خبر از پدران در پسران پخش شود مـادرم خواست كه با شیـر محـبّت دادن نمك عشق تو در هر شریان پخش شود چهارده قـرن گـذشته است ولی جا دارد خبرش صدر خبرهای جهان پخش شود این خبر را به مؤذن برسان تا هر روز بر سـر مـأذنـه مـا بـین اذان پـخـش شود از شـبـم كـاش نـگـیـری نفـسی مـاه مرا أشــهـــد أن عــــلــیً ولــی الــلــهِ مـــرا ما كه عمری دل در عشق اسیری داریم چه غم از آتش دوزخ كه مُجـیری داریم روزیام را در این خانه نوشته است خدا بیسبب نیست كه چشم و دل سیری داریم راست گفتند كه راه تو به خورشید رسد چه كسی گفته جز این راه مسیری داریم؟ آب نه عـیـن سـرابـنـد پس از تو"أدیان" ما فـقـط آب در این خاك كـویری داریم هـمـه دیـدنـد پـیـمـبـر چـه وزیـری دارد همه گـفـتند از این پس چه امیری داریم بعـد هر یا عـلـیام زمزمـۀ یا زهـراست بهـتر از این چه مراعات نظـیری داریم همردیف دل دریا كه به غیر از دریاست بـهـتـریـن قـافـیـه خـانـۀ مولا زهـراست سفـره را باز كن ای شاه گـدا آماده ست به یـتـیـمـان بگو امـروز غـذا آماده ست سـوره مـائـده نـازل شد و ما فـهـمـیـدیـم لـب این بـركه غـذای دل مـا آمـاده ست چه غدیریست، چه عیدیست، برای بخشش بیـشـتر از همه اعـیـاد، خـدا آمـاده است اختیار سر ما دست دو ابروی تو هست بكِـش آن تیغ دو دم را كه منا آماده ست دردم این است كه ای خواجه مرا دردی نیست ورنـه در دست طبـیـبـانه دوا آماده ست باز هـم بوی محـرم همه جا را پُـر كرد هـر كه دارد هـوس كـربـبـلا آمـاده ست ای كه بر دشمنیات بغض وحسد گشت شریك پسرت گـفت: گـناهم؟، همه گـفـتند: أبیك
: امتیاز
|
مدح امیرالمومنین علیه السلام
چرخش چرخ و فلک بسته به چشمان علیست همۀ عمر جهان بسته به یک آن علیست هـمه از سفـرۀ او روزی خود را دارند آفـریـنـش به خدا سـفـرۀ احسان علیست بـنـدۀ عـشـق عـلی از هـمه آزادتر است شکـر لله که دلم بـسته به زندان علیست نـمـک سـفــرۀ او خـوردم و آدم شـده ام آدمیت نـمکی هست که در نـان علیست گر حساب سر زلفـش کـنی از دهر جـدا مابقی هرچه که مانده است پریشان علیست بس که از ذکر علی شهد و شکر نوشیدم این دهان نیست بگویید که قندان علیست آفـتـابی که جهان از نـفـسـش روشن شد انعکاسی است که از پرتو دندان علیست در لحد سمت نجف روی مرا بگـذارید سر من چـشم به راه سر دامـان علیست اشک شور است اگر، علت و برهان دارد علت آن است که هر چشم، نمکدان علیست گر عـلـی، جانِ همه خـلـقـت عـالـم باشد حـضرت فـاطمه ولله قـسم جـان علیست هر کسی عـشق حسین بن عـلی را دارد روز محشر به خداوند که مهمان علیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
تا که گفتم یا علی شوریده و شیدا شدم تا نجف پرواز کردم راحت از غمها شدم قطره بودم از کرامات علی دریا شدم لایق دست دعای حضرت زهرا شدم مـادر خـانـه به مـن داده مـدال نـوکـری حیدریام، حیدریام، حـیدریام، حـیدری دین علی، توحید علی، قبله علی، قرآن علی هل اتی و مومنون، یاسین و الرحمان علی حق علی، مقصود علی، محشرعلی، میزان علی جان علی، لیلا علی، دلبرعلی، سلطان علی آی مردم آی مردم حُب حیدر دین ماست نـایـب پـیغـمـبر اسلام تنهـا مـرتـضاست کیست مردم پهلوان پهلوانان جز علی کیست مردم زاهد شب، شیر میدان جز علی کیست آن که ذوالفقارش کرده طوفان جز علی کیست آن که قلعه را بگشود آسان جز علی مرد عدل و دانش و تقوا و رزم و اقتدار لا فـتـی الا عـلی لا سـیـف الا ذوالـفـقـار هر کجای معـرکه پـیچیده فریاد عـلی نغمۀ هل من مبارز، باز سر داده علی مرد میدان کیست اینجا، هست آماده علی یک تنه با لشکر باطل در افـتاده، علی هرکه با او روبرو گردد، شود کارش تمام وای اگر شمشـیر او بیرون بیاید از نیام اولیاء الله را حـیـدر امـامـت مـیکـنـد کیست او که فاطمه از او اطاعت میکند عالمی را حُـب او اهل سعادت میکند خوش به حال آن که با نامش عبادت میکند کوری چشم کسی که جنگ دارد با علی نیست در عـالـم امیرالـمومنـین الا عـلی نه به دنبال حکـومت بود نه دنبال نام کم محلی بر ضعیفان بود بر حیدر حرام دارد او دین بزرگی گردن شاه و غلام دشمنش هم گفته بیحیدر شود کارم تمام کیست او از دشمنش مشکل گشایی میکند تا قـیـامت دور او عـالـم گـدایـی میکـند مینویسم کوری چشمان هر کافر، غدیر از تـمام روزهای سـال بـالاتر غـدیـر وقت عیدی دادن زهرا و پیغمبر غدیر میکنم تجدید بیعت با ولایت در غدیر من کیام، شکر خدا هستم نمک گیر غدیر چشم در راه ظهـور آخـرین تیـر غـدیـر
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
شهادت میدهم حبل المتین عین الیقین هستی صراط مستقیمِ حقّی و یعسوب دین هستی شهادت میدهم دست خدا در آستین هستی شهادت میدهم مولا امیرالمومنین هستی علی! حکم ولی اللهیات در عرش امضا شد خدا دستور داد و مصطفی مأمور اجرا شد تمام عمر بودی گوش به فرمان پیغـمبر پیمبر جان تو بود و تو بودی جان پیغمبر هزاران بار رفتی که شوی قربان پیغمبر خدا مدح تو را گفته است در قرآن پیغمبر خدا در شأن و مدح تو هزاران آیه نازل کرد علی بین نماز انگشتری تقدیم سائل کرد علی! چشم خدا هستی و یک لحظه نخوابیدی علی! خشم خدا هستی و از ظالم نترسیدی شهادت میدهم اول خدا را تو پرستیدی خودت گفتی خدا را با دو چشم خویش میدیدی شهادت میدهم اول تو سجده بر خدا کردی نخستین مرد بودی که به احمد اقتدا کردی شهادت داد هرکس به ولای تو مسلمان است ولای تو نشان قطعی تکمیل ایمان است کسی که از محبینت نباشد عبد شیطان است علی حب تو شرط لازم عفو گناهان است خـدا هرگز نمیبخشد بدون تو گناهی را بـدون تو نـمیبـیـند کسی عـفـو الهی را قسیم النار و الجنه تو هستی ساقی کوثر ولی الله اعـظـم هـستی و داماد پـیغـمـبر نداری هیچ همتایی به جز صدیقه اطهر علی ابن ابیطالب امیـرالمـومنین حـیـدر نه این حرف پیمبر نیست این حکم خداوند است امیرالمؤمنینی به علی تنها برازنده است به احمد وحی آمد که علی مولی الموالی شد چه وحیی بود جبرائیل هم حالی به حالی شد امیرالمومنین حیدر شد و اوضاع عالی شد زمین از شر شیطان رجیم امروز خالی شد علی تصویر شفاف خدا در صفحه دنیاست علی مولا علی مولا علی مولا علی مولاست امام جن و انسان است علی بنابی طالب به روز حشر میزان است علی بنابی طالب پـناه بی پـناهـان است عـلی بنابی طالب ولی امر و سلطان است علی بنابی طالب به گوشم میرسد امروز از هر سو"علیٌ حق ملائک ذکر میگویند: علیٌ هو علیٌ حق علی عـالی اعلا، یل حـق، حـیدر کـرار علی شمشیر اسلام است بر فرق سر کفار کسی جرات ندارد که بجنگد با تو در پیکار علی مـولا الـموالی و علیٌ قاهـر القهـار امام العارفین خیر الوصیین منتهی الآمال بگو حیدر مدد ذکر علیٌ افضل الاعـمال
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمومنین علیه السلام
ای لنگـر ثـبـات زمین و زمـان عـلی ای آشنـا تـر از هـمه بر آسـمـان عـلی ای دلنشینترین دم هر صبح جبرئـیل ای عرش و فرش خاک کف پات یا علی بـال فـرشـتـه فـرش قـدمهـات یا عـلی مـثـل غـلام خـانـۀ حــیـدر نـمـیشـوم هـسـتم ولی شـبـیـه به قـنـبـر نمیشوم من آمـدم دوبـاره مـسلـمان کـنـی مـرا مهـمـان سـفـرۀ نمک و نان کـنـی مرا این حس ساده در دل من حس نوکری است این عشق فرق میکند این عشق مادری است خـورشـید میدمـیـد ز کـنـج عـبای تو وا شد به اوج صحـنۀ معـراج پای تو ای رد پـای خـشـم خــدا در نـگـاه تـو ای آفــتـاب خـیــره بـه انــوار راه تـو وقتی که حرف فـاطمه و بـوتراب شد لبخـنـد زد، دعـای شـما مـستجـاب شد خورشید عمر سورۀ کوثر غروب کرد گفتی که نـور خانۀ حیدر غروب کرد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
آسمان، خورشید را سمت تو مایل کرده است وحی، حق آورده است و ردّ باطل کرده است خوش قد و بالا و شیرین ایستادی بر جحاز آیـه نازل شد! تمام بـرکه را دریا گرفت شانههایت در کنار شانههایش جا گرفت گفت: «أکملتُ لکُم»! دین با علی شد مستدام رونمایی کرد از قـرآن و بسم ٱلله گـفـت آیـههـایـت را بـرای روشـنـیِ راه گـفـت مستـنـد کردن کـنار برکه کار شیعـه شد گفت تبریک و به وجد آمد خدا در محضرت بر زمین انداخت تا موسی عصا در محضرت با تواضع، پیش تو زانو زد آمد سر به زیر شاه والا بودی و تاج خـلافـت بر سرت محضِ دیده بوسی آمد عالمی دور و برت تا قیامت نیست هم شأنِ تو هر خار و خسی کعـبهام تو، حج من تو، أشهـدَم تو، یاعلی نَه صد و ده بار! ذکرم دم به دم تو، یاعلی عینِ حقّی! صاحبِ امروز و فردایم تویی بـوتـرابـی و زمیـن بـا تو تـیـمّـم میکـند چشم میچـرخوانی و کعبه تبـسم میکند جاذبه با دافعه، جنگاوری، لطف و کرم هجده ذی ٱلحجّه و شد وعدگاهِ من نجف صبحگاه و ظهـرگاه و شامگاهِ من نجف آمدم با پایِ دل! آنجا که محضِ پای بوس قطرهای ناچیزم و توصیفِ دریا مشکل است صحبت از شأن تو «یا عالیِ أعلیٰ» مشکل است خطبه خواندی! خواندم از هر سطرِ شقشقیّهات
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
آن روز که خم، به دست دو دریا رفت فردوس به خاک بوسی صحرا رفت فریاد فلک به « اِکفِیانی» برخواست تا دست محـمـد و عـلـی بـالا رفـت ********************* "والعـصر" که آیه آیـۀ آن به عـلـی میخورد قسم، به دین به قرآن به علی « اِنسانَ لَفی خُـسر» بود دشـمن او باید که بـیاوریم « ایـمـان » به عـلی ********************* سرچشمۀ روشن حـیات است غدیر عـطر ملکوت صلوات است غـدیر گرچه به بلـنـدای شکوهـش نـرسیم کـوتاه ترین، راه نجات است غـدیـر ********************* امـروز، تـمـام کـافـران مـأیـوسـنـد در شعـلۀ کـینههای خود محـبـوسند گـفـتـند: گـلـوی بـرکه را میگـیریم دیدند ... که غرق در دو اقـیانـوسند ********************* چون ماه، به نور مهر، وارث باشیم چون کوه، در امـواج حوادث باشیم شـکــرانـۀ ایـن تـجـلـیِّ نـعـمـت را در " نِـعـمَتِ رَبِّـکَ فَحَـدِّث " باشـیم ********************* چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت قـرآن مجـسم، به روی سینه گرفت فرمود: علی از من و، من از علیام آئـیـنه به روی دست آئـیـنه گـرفـت
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
دنیا به پیش چشم فلك، سر به زیر شد یعـنى شكـوه عـرش خـدا بینظـیر شد وقتى عـطش میـان بیابان نـفس كـشید هر سنگریزه، تشنه یك "یا مُجـیر"شد باران عشق در دل صحرا ظهور كرد تا آن بهـار گـمـشـده سـهـم كـویـر شـد روزى كه خنده بر رخ آیینه نقش بست سـرمـنـشـأ دوبـارۀ خــیـر كـثــیـر شـد واشـد تـمـام پـنجـرهها سمت بركـهاى آئـیـنهاى كه قـسمت « یومُ الغـدیر» شد بر منـبـر عـظـیـم ولایت كه تكـیـه داد خورشید در قـلمرو نورش حـقـیر شد مردى پُر از طراوت باران و شور عشق در محـضر تـمامى خلـقـت، وزیر شد در جـشن آسـمـانـى اكـمـال دیـن حـق آئـیـنـهدار سـبــز رسـالـت، امـیـر شـد «یومُ السُّرور»، روز تولاى حیدر است ناد عـلى بخـوان كه فـضا دلپـذیـر شد مولاى دین، طلوع امامت مبارك است از نـور توست، مـاه ولایت منـیـر شد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
اینجا گرفتهست مردی بر روی دست آسمان را مردی که در قبضهٔ خود دارد تمام جهان را آورده با ذوق سرشار در پیش چشمان مردم تصویر زیبایی از این منظومهٔ بیکران را در هالهٔ روشن وحی با قلبی آکنده از مهر آیینه بر دوش دارد اینبار باری گران را در جشن «من کنت مولاه...» آیینهٔ نور کردهست لبریز از روشنیها چشمان پیر و جوان را با شور و حالی فراگیر در امتداد رسالت جبریل در حلّۀ نور آورده این ارمغان را باید علی بود و فهمید باید علی بود و حس کرد در آسـمـان حـقـیـقـت تکـبیر افلاکیان را همراه بارانی از گل ای دشت شور و بشارت در برکه جاری کن امروز تصویر رنگینکمان را گویا نوای بلال است،آری! که با عطر مولا بر آسمان میفشاند گل نغمههای اذان را
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
تـا وحــی آمـد مـقــتـدا را بُـرد بـالا دست نـبـی، دست خـدا را بُـرد بالا فهمیده بود این گوشها کر میشوند و تا آخـریـن حـدّش صـدا را بُرد بالا
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
مـا که مـسـکـیـنـان درگـاه امـیـریـم به حـریــم آل پـیـغـمـبـر فــقــیـریـم سرخـوش از جـام تـولای غـدیـریم، شُکرُ لله، الحمدُلله (۲) فـاتح خـیـبر و سیـف الله شـده وصـیّ رســول الله ذکـر لـب عـالمـیـن ایـنه عـلـی عـلـی یـا ولـیّ الله علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله ************************************************ گر چه عاصی و پُر از جرم و خطاییم گر چه در ظاهر فـقـط عبد خـداییم مـا مـحـبـیـن عــلـیِّ مــرتـضـایـیـم، شُکرُ لله، الحمدُلله (۲) کُن فَـیَکون به خـدا باشد کــارِ کَــمِ عــلــیِ اعــلا چـشـم اُمـیـد هـمـه بـاشد بـر کــرم عــلــی اعــلا علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله ************************************************ بـه تـولای عــلـی آن شــاه مــردان بسته ایم از عاشقی ما عهد و پیمان با امام و رهـبـر و خـون شـهـیـدان، شُکرُ لله، الحمدُلله (۲) مـا هـمـه با مـدد حـیـدر یـاور و یـار ولی هستیم یا عـلـی گفته ایم از اوّل تا به آخر با علی هستیم علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
عـیـد غــدیـر و عـیــد ولایـت تـابـیـده بـر دل نـور هــدایـت شد نازل از ربّ آفاق و اَنجُـم آیـۀ اَکــمَـلـتُ لَــکُـم دیـنُــکــم در دست احـمد، دستان حـیدر کامل شد دیگر، کار پیـغـمبـر ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر؛ ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر(۲) ************************************* بــا اذن داور، بـهــر خــلایـق شده جـلوه گر، نـورُ الحـقـایـق گـردیـده عـید امـیـرالمومنـیـن الـحــمــدُ لله ربّ الـعـالـمـیــن دل از ولای، مولا، آکنده است شیـعـۀ مولا سعـادتـمـنـد است ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر؛ ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر(۲) ************************************* یا رب عنایت، بر جمع ما کن ما عاشقان را، اهل تقـوی کن در تــمـام مــراحــل زنــدگـی ما را کن اهل تقـوی و بندگی به حقّ حیدر، لطف و عطا کن مـا را زائـر، کـرب و بـلا کن ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر؛ ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر(۲)
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
عید تکمیل دین؛ عید حقّ الیقین عـیـد نـورالـمـبـیـن تهـنـیـت بـاد که شده در غدیر، بر دو عالم امیر سـروری بـی قـرین تهـنـیـت باد مـولای من یا عـلی مـولا *** ابالحسن یا عـلـی مولا مـولا مـولا یا علی مـولا، مـولا مـولا یا علی مولا(۲) ********************************** دست حق بر رویِ دست پیغمبر و ذکـر عـالـم شـده یـا عـلـی جـان نغمه عاشقان، با سرشکِ روان ای به قـربانـشان هـستی و جان عیان گوید حضرت طاها ** من کنت مولا علی مولا مـولا مـولا یا علی مـولا، مـولا مـولا یا علی مولا(۲) ********************************** هم قدر هم قضا، تا به روز جـزا آری از مـرتضی خـواهـد امـداد روح پـاک هـمه کـشـتـگـان مـنا مـی شـود از دم یـا عــلــی شــاد یار دیرین یا علی مولا *** یعسوب الدین یا علی مولا مـولا مـولا یا علی مـولا، مـولا مـولا یا علی مولا(۲)
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح مولا علی علیه السلام
صداي كيست چـنين دلـپـذيـر ميآيد؟ كـدام چـشمه به اين گـرمسير ميآيد؟ چه گفته است مگر جبرييل با احـمد؟ صـداي كـاتـب و كـلـك دبـيـر ميآيـد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
سـتـارۀ سحـر از صبح انـتظار دمـیـد غـدیـر از نـفـس رحـمت بهار چـكـید گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش زمین به حكم قضا آب زندگى نوشید بر آسمـان سعـادت ز مـشـرق هـستى سـپـیـده داد نــویــد تــولـد خــورشـیـد به بـاغ، بـلبـل شـوریده رفت بر منبر چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید ز خویش رفته، نواخوان عشق بود و سرود به بانك زیر و بم، اسرار خطبه توحید فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیخت كه خیل غنچه شكفت و به روى او خندید هـوا ز عطر گـلاب محمدى مشحـون زمین به عترت و آل رسول بست امید رسول، سدره نشین شد،على به صدر نشست پى تـكامل دینش خـداى كـعـبـه گـزید گرفت پرچم اسلام را عـلى در دست از این گزیده زمین و زمان به خود بالید به یمن فیض ولایت شراب خم الست به عشق آل على از غدیر خم جوشید
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خُم ولایت مى به مینا در غدیر رودها با یكـدگر پیوست كـمكم سیل شد موج مى زد سیل مردم مثل دریا در غدیر هـدیه جبـریل بود« الیـوم اكـملت لـكم «وحـى آمد در مبـارك باد مولى در غدیر با وجود فـیض« اتـممت علیكم نعمتى » از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت آفـتـاب و مـاه زیـبـا بود زیـبا در غـدیـر بر لبش گلواژه«من كنت مولا» تا نشست گـلـبن پـاك ولایت شد شـكـوفـا در غدیر »بركه خورشید» در تاریخ نامى آشناست شیعه جوشیدهست از آن تاریخ آنجا در غدیر گر چه در آن لحظه شیرین كسى باور نداشت مى توان انكـار دریا كرد حـتى در غدیر باغبان وحـى مى دانست از روز نخست عمر كوتاهی ست در لبخند گلها در غدیر دیده ها در حسرت یك قطره از آن چشمه ماند این زلال معـرفت خشكید آیا در غـدیر؟
: امتیاز
|
مدح امیر المؤمنین و عید سعید غدیر خم
آیـات چـشمان تو ما را با خـدا کرد مهـر تو زنگـار دل ما را طلا کرد از کولهبار خویش جز پاکی ندیـدیم انـگـار لبـهـای شما ما را دعـا کرد من دوزخی بودم نه اهل جنّتُُ العشق جـای مـرا آقـایـی تـو جـابـجـا کـرد یک عمر در سجّادهها نام تو بردیم تا در کـنار تو خـدا ما را صدا کرد خیر از جوانیاش ببیند آنکـسی که بـال مـرا در آسـمـان تـو رهـا کـرد من کـنـج ایـوان طلا میخـواهم آقا بعد از نجف، یک کربلا میخواهم آقا سـجّـادۀ تو بـوی جـبـرائـیـل میداد چشمت هزاران آبرو بر نیل میداد تو جـمـلـۀ پیغـمـبـرانی و به دستـت گاهی خدا تورات و گه انجیل میداد هر شب به پاس احـترام تو خـدایت در آسمانها مجـلسی تـشکـیل میداد پـروردگـارت کارهای خـانـهات را هر روز و هر شب دست میکائیل میداد گـرد و غـبـار لحـظـۀ جـنگـیـدن تو همواره بوی صور اسرافیل میداد تـو بـینـظـیر عـالـمی هـمتا نداری تو شاهکـار حضرت پـروردگـاری ای آنکـه خـتـم الانـبـیا را جانشیـنی شـایـسـتـۀ نـام امـیـر الـمــؤمـنـیـنـی زیـبـایـی گـلـواژۀ مـهـر و مـحـبّـت از بهـتـرینهـای خـدا روی زمیـنی ای بیبدل، ای بیمَثَل، ای مرد اوّل در هر صفـاتی که بگویم بیقـرینی با ذوالفقار و شهسواریات هـمیشه از میمنه تا میـسره طـوفـانتـریـنی ای حـیـدر کـرّار ای شیـر خـداونـد تـو ریــشـۀ شـیـر نـر امّالـبــنــیـنـی تو از همان روز ازل شیر خـدایـی فـرمـانـروای عرصۀ قـالـو بـلایـی یک پرده از حُسن تو جنّاتُ النّعیم است دستت تجلّیگاه رحمان و رحیم است نـام تـو مـعــراج تـمـام انـبـیــا بـود یک گوشه از مصداق آن طور کلیم است شـأن نــزول آیـههـای مـؤمـنــونـی عطر نفسهای تو بر دوش نسیم است از روی تو وجه خدا را میتوان دید با حُبّ تو هر کافری عبدالکریم است اینجا اگر خانهنشین بودی غمی نیست تنها زمان بعـثـتت یـومالعـظیم است هر شیعه بشنـاسد عـلیّ این زمانش در ضربۀ احزاب تو بیشک سهیم است بی معرفت آنکه رهی جز تو گزیند راه علی تنها صراط المستقـیم است عید غدیر است و پیام حق چنین است مردم فـقط حـیدر امیـرالمومنین است باید شما را در فـراسـوی زمان دید در آسـمـان بـیکـرانِ بـیـکـران دیـد بـایـد ســوار بـالهـای سـال نـوری پرواز کرد و آنسوی هفتآسمان دید در لابـلای آیـههـای سـبـز تـوحـیـد در ابـتـدا تا انـتـهـای یک اذان دیـد از چه مسلمان دو چشمانت نـباشم؟ وقتی خدا را در نگاهت میتوان دید سنّ تو را وقتی که پرسیدم ز مردم چشمم فقط سرهای در حال تکان دید روزی یتیم کوچهگرد کوفه خود را بر شانههای پیرمردی مهـربان دید یـاد صـدای گــریـۀ چـاه تـو کـردم وقـتـی نگـاهـم بلبـلِ آتـشـفـشـان دید من با صدای پـای تو مأنوس هستم با نان و با خرمای تو مأنوس هستم
: امتیاز
|